متهم ردیف چهارم به قلم فاطمه علی آبادی
پارت چهل و پنجم :
***
احمد بهتر شده بود؛ البته از نظر من. هنوز هم با آرزو در ارتباط بود و من نمیدانستم این خوب است یا بد. دکتر حسینی گفته بود هفتهی آخر کارش را من هم باشم تا به تکتک بیمارانش معرفیام کند. من هم از صبح الطلوع یکلنگهپا و دربست در اختیارش بود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دلنیا
00واااای فاطمه جوون وااای تا من حس میکنم یه چیزی فهمیدم قشنگ میای یکی میزنی توفَرق سَرم میگی ببین نفهمیدی من ازدست تو اخرش میشم مریض این سعیده حالا وایسا خسته نباشی عزیزم مثل همیشه عالی